Tuesday, July 1, 2008

خارج از دستور

شايد لازم باشد توضيح دهم، پست امروز " ننگ اين فاجعه تا ابد به دوش من است" ربطي به انتخابات آمريكا ندارد، فقط شرح يك اتفاق "عادي" در تهران است كه نه تنها براي من عادي نبود كه تاثير فراواني نيز بر من گذاشت. براي اولين بار آنچه را به درست بودنش ايمان داشتم انجام ندادم.

لطفا نظر بدهيد.

1 comment:

Saleh Sahabeh Tabrizi said...

اين عكس رو كه حتما قبل از اين ها ديدي
http://news.gooya.com/didaniha/archives/2008/04/069926.php
اگه "گويا" براتون فيلتر شده اين جا ببينيد
http://www.alborznews.net/pages/?cid=4034
چه اون چيزي كه تو ازش نوشتي، چه اين چيزي كه اين عكس ازش مي نويسه، هر دوش پيامد دموكراسي اه. واقعن خيال مي كني كه اكثريت ِ شهروندان ِ ايران مخالف ِ چنين اقداماتي هستند.؟. يا اقدامات ِ آن چناني كلانتري واشنگتن غير دموكراتيك بوده؟ خير ! با استناد به انتخابات رياست جمهوري نهم ( به عنوان يه پراكسي ) مي تونيم تخمين بزنيم كه اين طور نيست. مخالفت چنداني با اين گونه اقدامات ندارند شهروندان ايراني. حتي شايد تا حدودي مشوق اين اقدامات هم هستند. اقدام شون هم تا حدودي دموكراتيك اه. اينجاست كه دموكراسي ضامن آزادي نيست. توي اين موارد اه كه تفاوت هاي دموكراسي خواهي و آزادي خواهي روشن تر مي شه. دموكراسي خواهي الزاما آزادي خواهي نيست. آزادي در بلند مدت دست يافتني اه. اما دموكراسي تنها مي تونه دستيافت هاي ميان مدت داشته باشه كه عموما هم برد ش بيشتر از ادوار سياسي نيست. كدوم تصوير مشمئز كننده تر اه؟ پدري كه تن و بدن دخترش رو به خاطر اين كه دختر بخت برگشته مي خواسته بره مدرسه كبود مي كنه (طهران 1330)، يا اون مامور پليس كه چنين كرده (تهران 1387)؟ حتما دومي ش مشمئز كننده ست، شكي نيست، اما تو خوش شانس بودي كه به اولي ش نرسيدي.اون گزمه بود، اما توي ماجراي اول، طرف پدر خانواده بوده. امروز احتمالا پسر همون پدر خانواده از سفره ش مي گيره كه دخترش درس بخونه. اين بلند مدت ي اه كه من درموردش حرف مي زنم. البته بايد آدميزاد فرو بريزه از اين ماجرا .!. سعي مي كنم بفهمم كه چي مي گي. اما خوب من گاهي اوقات زاويه ي ديد ِ ديگه اي رو هم امتحان مي كنم